چکیده
بیگمان، "وجود" از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است. در این باره، سه گفتگوی جمهوری، پارمنیدس و سوفیست از اهمیت خاصی برخوردارند. در جمهوری، از وجود در رابطه با خیر برین، در پارمنیدس در پیوند با "یک" یا "احد" و بالاخره در سوفیست در ارتباط با «سوفسطایی» یا دقیقتر بگوییم، با "لاوجود" سخن به میان است.
در جمهوری خیر برین، که روشنترین پاره وجود، نامیده میشود، به مثل هم "وجود" می بخشد و وهم "ذات" ؛ در پارمنیدس، یک باشنده که حاصل مشارکت "یک" در وجود است سرآغاز شمار بینهایت "باشندگان" است، و اما در سوفیست، "وجود" لازمه تعریف "لاوجود" و در نتیجه لازمه تعریف سوفیست است.
در این مقاله به بررسی معانی "وجود" در این سه گفتگو می پردازیم.
کلید واژه ها: خیر برین،احد(یک یک)،واحد(یک باشنده)،صور یا مثل،جهان محسوس و لا وجود.