مدینة فاضله از آرمان تا واقعیت (1 )
بر مبنای
افلاطون، آگوستین، فارابی و بازخوانی آموزة خلافت در عرفان اسلامی
چکیده
در آغاز، نظریه سیاسی افلاطون در پیوند با علم اخلاق و غرض اصلی وی در کتاب جمهوری، یعنی نظریة عدالت، مورد توجه قرار میگیرد. سپس به منشأ دولت و رابطه آن با تعلیم و تربیت از دیدگاه افلاطون نظر میشود. سپس بدست میآید که فلسفه اخلاق و سیاست درطرح افلاطونی به شدت درهم تنیدهاند. کتاب شهر خدای آگوستین بدنبال آن است که راه عضویت شهر دنیا را در شهر خدا پیدا نماید و درصدد است تا مرز دقیق این دو شهر را و همچنین رابطه آن دو را با هم و نیز اهداف شهر خدا را مشخص سازد. از همین روی دو مفهوم عدالت و صلح را به میان می آورد. فارابی در اندیشه سعادت جامعه به عنوان هدف اصلی است و مدینة فاضله که اندیشة دوم اوست وسیلهای برای آن هدف است. از آنجا که هدف اصلی وی سعادت است کانون توجه او رئیس مدینه است، هر چند به تبیین انواع مدینهها نیز پرداخته است. عرفان اسلامی نیز اعم از سنی و شیعی بر آموزه خلافت الهی انسان تأکید دارد، خلیفه مظهر اسم جامع الله و تدبیرگر ماسوا است. تلاش میشود با نگاهی نو ظرفیت موجود در این آموزه عرفانی در پرتو آرمان شهر موعود در اسلام و در کنار مدینة فاضله فارابی بازخوانی شده و از رویکرد فردی و درونی صرف خارج گشته و در استخدام طرح آرمان شهر اسلامی قرار گیرد. همچنین به طور عکس تلاش می شود تا مدینة فارابی نیز با حفظ جنبة اجتماعی خود بر مبنای نظریة خلافت در عرفان اسلامی باز خوانی گردد. آنگاه به طرحی (هرچند مانند فارابی معطوف به رئیس مدینه) دست یابیم که با هر دو نظریه در توافق قرار داشته باشد و بلکه دغدغههای افلاطون و آگوستین را نیز به طور احسن تأمین نماید. البته این طرح مانند فارابی متوقف در حد رئیس مدینه، نمی ماند و می تواند در پژوهش های متعدد از جهات دیگر نیز به تفصیل مورد بحث قرار گیرد. پرسش از قدر جامع این چهار مدینه و نسبت آنها با واقعیت از مجال این مقاله فراتر است و ناگزیر این پرسش ها در مقالة دیگر بررسی می شوند.
کلید واژهها:
عدالت، تربیت، شهرخدا، شهردنیا، صلح، سعادت، عقلفعال، خلافت الهی.